در
غروبِ روزی از تموز
پشتِ این دری که بسته مانده
تشنه
خواب رفتهام!
زخمه میزند به زخمهای سینهام کسی.
چهرهات کجاست؟
پیر میشود دلم
در غروبِ روزی از تموز.
اعترافها - اورنگ خضرایی
Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die