Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Saturday, April 28, 2012

چقدر شبیه مادرم شده ام..


می‌بینی؟ کاملن آگاهانه دارم جا پای 20 سال پیشت میذارم.. تویی که همیشه انکارت کردم رو.. می‌بینی؟ چقدر شبیه تو شدم...
ـــــــــــ
از نگاه کردن تو چشمات می‌ترسم.. از غرق شدن تو اون نگاه می‌ترسم. همینه که هی نگاهم رو میدزدم ازت

Wednesday, April 25, 2012

شازده کوچولو

به جست و جوی تو در معبر بادها میگریم

ــــــــــــــــــــــــ

بدونِ تو

بدونِ تو

باد آواره است

و شب

صحنه ی خالیِ

نمایشی بدونِ بازیگر..

Wednesday, March 28, 2012

comfortably numb?

دنیا زشتی کم ندارد، زشتی های دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره ساز است.


ـــــــــــــــــــــــ

پ.ن: اینکه من زل میزنم و گریه نمیکنم وقتی عزیزی رو از دس دادم، نشانه ی چیست؟ نگران خودم باشم؟ یا چی کلن؟

اینکه هیچی منو تکون نمیده و هیچی منو به گریه نمیندازه، نگرانی داره؟ یا چی؟

Wednesday, February 22, 2012

Comin’ back to ma 18’s..Comin’ back to where i started this way

پانزده سالگی هر کاری می کردم که متفاوت باشم. هیجده سالگی فکر می کردم متفاوت از بقیه هستم. بیست ساله که بودم امر بر من مشتبه شده بود که نه تنها متفاوتم بلکه به طورِ خوشگلی هم اینطورم. کمی به بیست و دو سالگی ام مانده بود و گاهی فقط با تمام وجود می خواستم که متفاوت نباشم، که در کنارِ بقیه یخ نکنم. و هیچ چیزی بر من مشتبه نیست که نیست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

Mama, put my guns in the ground

I can't shoot them anymore

.......

Mama, wipe the blood from my face
I'm sick and tired of the war
Don't know if it's night or if it's the sun rising high

لیریکس

 

ورژن آنتونی هگارتی (یوتیوب) :

Antony and the Johnsons - knocking on heaven's door

 

عکس: دوست زمان های دور.. فابیولیست   

Saturday, February 18, 2012

The Skin I Live In *


.....که تا مسحورِ نقاشی میشی، جون می گیره.. حرکت میکنه.. و حرف میزنه باهات/ش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

** The Skin You Live In :

“ So whenever you look at your beautiful skin, from your wiggling toes to your giggling grin... ”

“ Think how lucky you are that the skin you live in, so beautifully holds the "You" who's within

*فیلمی از پدرو آلمودوبار

**کتابی از Michael Tyler


Friday, February 17, 2012

برای بودن با خرها باید خر بود تا بود

برای بودن با "خرها" باید "خر" بود تا "بود"

این جمله ارو اون موقع ها عنفوان جوانی نوشته بودم.

الان باز داره تو مخم تکرار میشه.


بعله ! باسه اینکه بتونی اینجا زندگی کنی باید عین خودشون باشی وگرنه هیچی ازت نمیمونه

وگرنه حذف میشی..

و این قانون طبیعته.

Saturday, February 11, 2012

تنوع های تکراری

آره خُب ! خیلی وقته دستتم واسم رو شده و من حکایت این موج سینوسی رو حفظم دیگه..

هی آپ.. هی دوَن.. هی آپ.. هی دوَن.. باز آپ.. باز دوَن..دوباره آپ.. دوباره دَن .... هی و هی و هی

هی بیشتر اوج بگیر، هی محکم تر بچسب زمین، دوباره رو پا واسا دوباره اوج دوباره زمین ... هی و هی و هی

تنوع های تکراری!