در سَرَم همه چیز انگار با پائین ترین سرعت ممکن اتفاق می افتد، انگار که در آب. عینِ صداهایی که در فیلم ها می شنوی و کُندند. کُند. در سرم سکوتِ غریبی است {و صدای پایِ زخم ها، هنوز که هنوز است، کُندترینِ صداهای آن متروکه ی پرراز است}
Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die