Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Thursday, June 9, 2011

اینه که موند زیر لایه ی کرختیم! .. بیداره.. زیر پوستم و حسش می کنم اون زیر میرا.. آماده نشسه


به هیچی هیچ اعتمادی نداری، حس های توی ی لحظه،. همه چی عوض می شه! هیچ قطعیتی وجود نداره... آخرش ؟ این معلق بودن و قاطعیت نداشتن بعد ی مدت بهت حس نا امنی می ده، هیچی امن نیست، هیچ جایی موندن نیست.
نیچه: تنها دو چیز انسان را ازجمله درد می رهاند: عشق جاودان، مرگ نا به هنگام

Wednesday, June 8, 2011

Thought the sun would come deliver me, but the truth has come to punish me instead

فکر می کردم که خورشید به پیشوازم می آید ولی حقیقت برای مجازاتم آمد