Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Tuesday, December 29, 2009

.. "ن می میرد، "کشته می شود ..



انصاف نیست؛
این همه خشونت و وحشی گری ، با هیچ یک از قوانین ِ  انسانیت سازگار نیست.
این همه درگیری فقط برسرِ
جنون ِ قدرت!
 
پ.ن: |تنها حسی که دارم و هنوز احساسش می کنم| -تهوع

Saturday, December 26, 2009

.EvanescencE.

هیچی یادم نمیاد!
نباس انقد نزدیک می شد بم!
انگاری زخم ِکهنه ی ناسور را به رخت بکشن...
و تو چیزی و هجی کنی و بگی که انقد بین خودت و خودت مونده بود که فید شده بود.
انگار که به زوربخوان چیزی و ازت بکشن بیرون که تو اصن ندونی اون چیه! یا اصن هس یا نه!..
ولی بعد خودت پیداش کنی و با احترام دو دستی تقدیم کنی..
بعد آروم می خزی ی گوشه تو خودت و زل می زنی دیوار روبروت..
ونمی فهمی الان سنگینی یا سبک!
.هیچی یادم نمیاد

پ.ن: اشكم و در مي آرن بعضي واژه هايي که براي گفتنشون راهي جز نوشتن نيست و دنياي ماتريس ها، درانتقال ِ بزرگي شون، نا توانا س...

Sunday, December 20, 2009

ای داد

یلدای امسال‌م.. 
حافظ 
ای داد

دی88


Monday, December 14, 2009

Sunday, November 29, 2009

.خلاص.



لیوان-مو میشکنم
دیگه .نصف ه و نیم ه. نداریم!


.یا .پر
یا .خالی.


Thursday, November 19, 2009


گریه می کنم تمام ِ خودم را ..

Monday, November 16, 2009

sheZ.


I don’t need no armZ around me

Monday, November 9, 2009

......

طول می کشه تا خندیدن ِ واقعی رو یاد بگیری . زوده هنوز، اول باید اینو تموم کنی . شادی ِ واقعی و کاذب ِ این بحث و وقتی می تونی

بخندی که درونت روشن شه..

و واسه روشن شدن باید اول تاریک شد .


ابان88

Friday, October 9, 2009

آشنای غریبه

 
سکوت‌م با تو
موقتیه بازم. می دونم
 
مهر88