Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Friday, July 29, 2011

1gothicgurl


فر‌ فره‌ها می‌‌چرخند

و او می‌‌خندد

خرسند از این که نمی‌‌فهمد،

از این که نمی‌‌داند

معنای چرخش را.



فر‌ فره‌ها می‌‌چرخند

و او به من خیره می‌‌شود

و من به او

و من از درون می‌‌گریم

از این که نمی‌‌داند.



فر‌ فره‌ها می‌‌چرخند

و او ساعت‌ها آنجا می‌‌ماند

بر روی صندلی چرخداری

که چرخ‌هایش هیچ گاه نمی‌‌چرخند



من به او خیره می‌‌شوم

و او به من

و من از درون می‌گریم



او

هرگز نخواهد فهمید

معنای چرخش را

ـــــــــــــــــــــــــ

نگار..