Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Saturday, January 14, 2012

Whoa, misery's my company


بیلی وایلدر می گوید :
در سالن سینما یک نفر به تنهایی می تواند احمق باشد اما همه در کنار هم نه.
خوب میگفت میثم. پس به صورت ناخود آگاه هم که حساب کنیم حداقل امروزه ارزش یک اثر هنری تا حدودی به مخاطب هم ربط پیدا می کند. ما به حد کافی کم فرهنگ هستیم که نیاز به افتخار را بیش از نیاز به تاثیر فرهنگی حس کنیم. هیجان عام و خاص برای پیگیری افتخارات آخرین فیلم (به حق فوق العاده ی) اصغر فرهادی بسیار بیش از تفکر به مفاهیم خود فیلم است. واضح است که تقریبن همان جمعیت اخراجی ها ببین برای تفنن هم که شده جدایی نادر از سیمین را می بینند و در نهایت به فکر یک آخر هفته ی مفرح هستند تا یک تکان فرهنگی. محمود دولت آبادی در جشن خانه سینما اینگونه فیلم را تحسین کرد که جدایی فرهادی فلاکت و بدبختی این سی سال اخیر را نمایش می دهد و ما فقط در پی شرط بندی برای اسکار هستیم . اسکاری که آنقدر خنده دار شده است که دو سال گذشته با حضور شاهکارهای آخر هانکه اتریشی (روبان سفید) و آودیارد فرانسوی (پیامبر) جایزه بهترین فیلم خارجی را به یک فیلم معمولی اسپانیایی (رازی در چشمانش) بخشید. جدایی نادر از سیمین تمام مولفه های بردن اسکار را دارد: فیلم احساسی، فروش جهانی موفق، اکران در امریکای شمالی، موفقیت در جشنواره های جهانی به خصوص انجمن منتقدین فیلم نیویورک و امریکا و نامزدی در گلدن گلاب و مهمتر از همه شرایط سیاسی موافق فیلم ! شرایطی که هیچ کدامشان را آخرین اثر لارس فون تریر (ملانکولیا) نابغه دانمارکی هم ندارد