Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Wednesday, February 22, 2012

Comin’ back to ma 18’s..Comin’ back to where i started this way

پانزده سالگی هر کاری می کردم که متفاوت باشم. هیجده سالگی فکر می کردم متفاوت از بقیه هستم. بیست ساله که بودم امر بر من مشتبه شده بود که نه تنها متفاوتم بلکه به طورِ خوشگلی هم اینطورم.کمی به بیست و دو سالگی ام مانده بود و گاهی فقط با تمام وجود می خواستم که متفاوت نباشم، که در کنارِ بقیه یخ نکنم. و هیچ چیزی بر من مشتبه نیست که نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Mama, put my guns in the ground
I can't shoot them anymore
.......
Mama, wipe the blood from my face
I'm sick and tired of the war
Don't know if it's night or if it's the sun rising high

ورژن آنتونی هگارتی (یوتیوب) :

عکس: دوست زمان های دور.. فابیولیست