Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Friday, May 25, 2012

Outsider N Outcast


بی پرواییِ مغزم. اسمشو پیدا کردم الان.. "بی پرواییِ مغز". این‌روزها به طرزِ فجیعی ذهنم شروع میکنه به گفتن هرچیزی که از توش میگذره. هنوز هم راحتم و ساده و بی سیاست برخورد میکنم، اما ذهنمو هرچی توی لحظه ازش گذشت رو هم میگم به طرف. (بی هیچ مقصود و هدف و ترفند و گمانه زنی و هر خزعبلی که یک ذهنِ بیمار اسم روش میذاره).
ی کمدی هست the invention of lying ، چقد خوب ذهنِ الانِ من رو به تصویر کشیده .. شهری که چیزی به اسم دروغ توش معنا نداره . مردم هرچیزی که تو ذهنشون هست رو میگن و هیچی به هیچکی بر نمیخوره . مطلقا بر نمیخوره! اصن معنی ای نداره.. اگه چیزی غیر از گفتنِ واقعیت باشه عجیبه واسشون و هیچ درکی ازش ندارن . و اولِ فیلم اینجور شروع میشه که ی مردِ میاد دم خونه زنی که قراره ببینن همو واسه آشنایی . در میزنه ، زن درو وا میکنه . مرد میگه "خوبی؟ چه میکردی؟" زن میگه "همممم خوبم که، داشتم خود ارضایی میکردم، یکم بدموقع اومدی ولی صب کن برم الان تموم میشه میام".
همینقدر ساده! همینقدر راحت!

3 comments:

  1. اگه آدما صادق بودن دنیا رنگ دیگه ای میشد... دروغ حال آدمُ بهم میزنه! چه گفتن و چه شنیدنش!ا
    لیدی ال! بلد نیستم او بلاگ اسپات کامنت بذارم با اسم خودم :|

    ReplyDelete
    Replies
    1. لیدی ال
      http://ladylay.wordpress.com/
      this is you :)

      لیلا این فیلم ارو ببین..ینی حتا دانلود کن اگه نداریش ها

      Delete
  2. دیدم هانی :) دارم‌ش

    ReplyDelete