Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Thursday, July 22, 2010



ساده است نوازش سگی ولگرد .

شاهد ِ آن بودن که
چگونه زیر غلتکی می‌رود
و گفتن که: " سگ من نبود " .

ساده است ستایش گلی،
چیدنش،
و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد .

ساده است بهره‌جویی از انسانی؛
دوست داشتنش بی‌احساس عشقی؛
او را به خود وانهادن
و گفتن که: " دیگر نمی‌شناسمش " .

ساده است لغزش‌های خود را شناختن؛
با دیگران زیستن به حساب ِ ایشان
و گفتن که: " من اینچنین‌ا‌م " .

ساده است که چگونه می‌زییم.
باری،
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.


مارگوت بیکل / ترجمه احمد شاملو