Thousand look n there is a million unsaid wordz.. but i wanna die in this moment i wanna die

Saturday, September 4, 2010

"" هیچ انسانی حق نداره حتی دست روی ی انسان ِ دیگه بلند کنه ""

این جمله از 12،13 سالگی تو مخمه! هرجا دعوایی شه یا زد وخوردی.. هرجا انقد از کوره در رم بخوام ی کشیده بزنم.... اولین

چیزی که میاد تو مخم همین جمله س. تاثیرش اون موقع به حدی بود که منی که همیشه با داداشم دعوا داشتیم و کشتی

می گرفتیم ، و منی که هیچ وقت کوتاه نمیومدم و همیشه "مرد" بودن و قدرتشون رو محکوم می کردم (به اصطلاح) و با بلبل زبونی

خاص ِ خودم از هر راهی می خواستم ثابت کنم که : " ببین ! داداش! مرد بودن به اون سیبیلا نیس.. که اگه باشه من از تو مرد ترم!"

( خوب وجدانن من از داداشم سیبیلام بیشتر بود! اوهوم.)! ... از بعد ِ این دیگه نه کشتی گرفتم باهاش.. نه زدم...

هنوز هم ی وقتایی که تحملم سرریز شه.. بعدش که عصبانیتم فروکش کرد و خشممو تو خودم نگه داشتم، از تو مخم میاد رو

زبون.. آروم.. با ی حالت ِ خاص.. و شمرده شمرده... انگار که دردشو فقط خودم بفهمم....

بعد چیزی که راحت ریخته می شه خون ِ....

این جمله خیلی وقته که دیگه خنده داره.. واقعیتش اینه که از همون اول هم که رف تو مخم خنده دار بود.. بشر؟ هوه ه ه ه..

...... هیچ! انسانی! حق! نداره! حتی! دست! روی! ی! انسان! ِ! دیگه! بلند! کنه!.

ـــــــــــــــــــــ

پ.ن: ا ی ن ر و ز ه ا

پ.ن: خشونت فاشیستی، تبلیغات گوبلزی . جدا "کسی بیاید و حکومت نظامی را برای من تعریف کند" ! ..